1.دلم برای خونه مون تنگ شده.دلم برای مامانم،بابام و خواهرم تنگ شده.
2.الان سه روزه که دانشگاه طرحی به نام رویش برامون گذاشته.چهارشنبه از ساعت 12:30 تا 17:30.پنج شنبه از ساعت 7:30 تا 17:30.جمعه از ساعت 7:30 تا 17:30.الان به شدت خسته ام چون هشت روزه که دارم ساعت یک می خوابم و ساعت 6 بیدار می شم.امروز عصر از خستگی توی راه برگشت توی اتوبوس خوابم برد.این پنجشنبه و جمعه می خواستم یه کم استراحت کنم که نشد.
3.با یکی از صمیمی ترین (می تونم بگم صمیمی ترین دوستم) دعوام شده.معلوم هم نیست که تقصیر کی بود که دعوا شروع شد.
4.مجبورم بعضی آدم های مزخرف (یکی از هم اتاقیام) رو تحمل کنم.یکی نیست بهش بگه خب به تو چه.
5.کتاب های دانشگاهی که باید بگیرم رو هنوز نگرفتم.
6.هنوز تصمیم نگرفتم که بعد از گرفتن مدرک کارشناسی (لیسانس) رشته ی دانشگاهی خودم آیا می خوام آزمون لیسانس به پزشکی رو بدم یا نه.
7.احساس تنهایی می کنم.
- جمعه ۱۲ مهر ۹۸ , ۱۹:۱۹