آدم گاهی اوقات دلش برای خاطرات گذشته تنگ می شه.خاطرات شیرینی که هویت و شصیت الانش رو ساختن.خاطرات خوشی که با مادربزرگ داشته.بعد از جارو کردن و آب پاشیدن به حیاط همه دور هم می نشستیم و گل می گفتیم و گل می شنفتیم.
کجا هستن اون دور هم بودن های گذشته؟
+دلم برای مادربزرگم تنگ شد.بهتره یه زنگ بهش بزنم.
+در ایام امتحانات دانشگاه به سر می برم. :)
+امشب این جا برف بارید.چه ذوقی داره بارش دونه های بلوری و سفید برف از آسمان ابری شب.چه قشنگه. :)
اینم عکس هایی که از بارش برف گرفتم:
وقتی عکس ها رو آپلود کردم،نمی دونم چرا 90 درجه به سمت چپ چرخیدن.پس باید بگم اینم عکس هایی که از برف گرفتم با چرخش 90 درجه.(لطفا خودتون بدون چرخش نود درجه فرضشون کنید. :)) )
پ.ن:الان که روی عکس ها کلیک کردم فهمیدم که اگه روی عکس کلیک کنید و عکس رو ببینید به صورت درست و بدون چرخش 90 درجه می بیندشون. :)
- شنبه ۲۱ دی ۹۸ , ۲۲:۲۸