هنوز بیدارم. :|
ساعت 3:18 صبحه. :|
داره شُر شُر و با شدت بارون می باره. :) 😌
دلم می خواد الان یه دوچرخه داشتم و سوارش می شدم و در حالی که توی خیابون ها بارون می باره با دوچرخه ام کل شهر رو بگردم.
خیالات خیلی شیرینن ، نه؟ :| 😌
چقد جذاب ...
آره واقعا خیالات خیلی خوبن خیلی
من بیشتر تو عالم خیالات و رویا سیر میکنم تا تو دنیای واقعی 😁
دیشب این پستت را خواندم. یاد افتادنم از روی بایسکل در هوای بارانی افتادم. با خودم فکر کردم بایسکل‌سواری در هوای بارانی خطرناک است. امروز که بیرون بودم و باران گرفت یادت افتادم. بعد امشب اتفاقی باز گذرم به وبلاگت افتاد :)
راستی، من عقیده دارم برای خوابیدن نباید تلاش کرد. هرقدر بیشتر تلاش کنی بیشتر عصبانی میشی و سخت‌تر میخوابی. اگر خوابت نمی‌برد از تخت بیرون شو و کاری انجام بده تا خوابت بیاید :)
خیالاتن که زندگی روشیرین کردن...
وگرنه که این زندگی لطفی نداره.
قدم زدن زیربارون وااااای*___*ازوقتی یادم میادتابارون میومدمیپریدم میرفتم توحیاط.چندشب پیشم نصفه شب بارون اومد.همه خواب بودن.منم توی تاریکی بلندشدم رفتم توحیاط😂هم ترسناک بودهم قشنگ هم سردِ سردِ سرد...😂
