Green willow

او می رود دامن کشان!

دوران دبیرستان یه معلم داشتیم (مرد بود.) که همیشه یه مصراع از یه شعر رو می خوند.مصراعش این بود:

"او می رود دامن کشان"

همیشه هم فقط همین مصراع رو میخوند و ما هم همیشه منتظر بودیم که ادامه ی این مصراع رو بخونه ولی نمی خوند.تا این که امروز توی یکی از کانال های تلگرام این مصراع و ادامه اش رو خوندم.خلاصه این که بالاخره ادامه ی شعر رو فهمیدم. :)

شعرش اینه:

 

او می رود دامن کشان ؛

من زهرِ تنهایی چِشان ...

دیگر مپرس از من نشان ،

کز دل

نشانم می رود ...

 

اون موقع شایعه بود که این معلممون شکست عشقی خورده. 😂 آخه با وجود سن زیادش هنوز مجرد بود.هنوزم مجرده.خب ، امیدوارم بالاخره بتونه نیمه ی گمشده اش رو پیدا کنه.البته این موضوع فقط یه شایعه بود و از صحت این شایعه هیچ کدوم از ما اطلاعی نداشتیم.مسلما نمی تونستیم هم راجع به صحت این شایعه از خودش چیزی بپرسیم. :)) 😂

 

 

پ.ن:امروز عجب هوای خوبی بود.اول که تگرگ به همراه با بارون اومد.بعدش هم نم نم بارون و در نهایت هم وزش نسیم ملایم و خنک. :) 😌

نباتِ خدا
۲۴ فروردين ۹۹ , ۱۷:۵۱

دیگر مپرس از من نشان🙄

پاسخ :

نبات شکست عشقی خورده؟؟؟؟ :)) 😂
زری ...
۲۴ فروردين ۹۹ , ۱۸:۰۳

:)))))

 

خیلی خوب بود(خنده بسیار)

 

فقط خواهشن این کد برای نظرات و بردارین رو اعصابه

پاسخ :

:))) 😂
آخه می گن اگه کد باشه برای امنیت وبلاگ در برابر اسپم و این طور چیزا بیشتره. :))
نباتِ خدا
۲۴ فروردين ۹۹ , ۱۸:۰۳

نه واقعا😂

پاسخ :

واجب شد که خودم برات آستین بالا بزنم. :)) 😂
نباتِ خدا
۲۴ فروردين ۹۹ , ۱۸:۵۷

عزیزمممم خوشتیپ باشه فقط 😍😂

پاسخ :

همین چطوره؟فقط بیست و چند سالی ازت بزرگتره. :)) 😂 ولی خب یه چیزی شبیه محمدرضا گلزاره. 😂 البته این نظر خودشه.همیشه می گفت شبیه محمدرضا گلزاره. 😂 :))
ببین نبات ، اگه موافقی بگو تا شماره اش رو پیدا کنم و زنگ بزنم بگم من یه دوست دارم خیلی خوشگله.خیلی هم مهربون و دوست داشتنی.از گل نازک تر هم حق ندارین بهش بگین.مهریه اش هم بالا تعیین می کنیم.یه سری شرط و شروط هم خودش داره که بعدا بهتون می گه.بیاین خواستگاری وگرنه سریع می پره ها.چون هم باکمالاته و هم همه به فکر شوهر دادنش هستن. :)) 😂
چی می گی نبات؟بهش زنگ بزنم بگم؟
نباتِ خدا
۲۴ فروردين ۹۹ , ۲۰:۱۶

وای امیلی الان حس میکنم قلبم داره تند تند میزنه، فکر کنم عاشق شدم😂😂😂

همین خودشه، نیمه گمشده من، اگه مارو بهم برسونی همیشه مدیونتم😂

پاسخ :

بالاخره نبات عاشق شد. :)) ❤
باشه.حتما.قرار خواستگاری رو واسه کی بذارم؟
اتفاقا فکر کنم دکتری اش رو هم شهر شما گرفته باشه.شاید تا حالا دیده باشیش. :)) 😂
//][//-/ ..
۲۴ فروردين ۹۹ , ۲۰:۲۴

ما برای خوش‌نویسی در مکتب همیشه یک خط می‌نوشتیم «برگ درختان سبز در نظر هوشیار» و من کلافه می‌شدم از اینکه این مصرع معنی نداشت. بعدها شعر کاملش را دیدم و بعد از مدتها اعصابم آرام گرفت و یک نفس راحت کشیدم :) 

 برگ درختان سبز در نظر هوشیار

هر ورقش دفتریست معرفت کردگار 

 

 

+ یکبار هم ما بعد از امتحان فاینل رفتیم پیش استاد گفتیم «استاد شما حیوان خانگی چی دارین؟» استاد ما آدم پروفشنالی بود. هیچوقت از زندگی شخصیش حرف نمی‌زد. تعجب کرده بود. میخواست بفهمه چرا می‌پرسیم. دیگه‌ آخر با خجالت گفتم «شرط بستیم خب.» :)))

پاسخ :

آره واقعا.موقعیت روی مخیه. :)) 😂
منم وقتی بالاخره ادامه ی شعر رو فهمیدم یه نفس راحت کشیدم. :)))


+کاش ما هم همین کار رو کرده بودیم تا الان در بی خبری و ابهام به سر نبریم. :|  :)))  😂
به شما باید مدال شوالیه ی دلاور رو داد. :)
نباتِ خدا
۲۴ فروردين ۹۹ , ۲۲:۰۷

در اصرع وقت😂😂😂

پاسخ :

فردا خوبه؟ 😂 :)))
فاطمه م_
۲۴ فروردين ۹۹ , ۲۲:۲۴

من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود...

 

از بهترین غزل‌های سعدیه به نظرم :)

پاسخ :

سلام عزیز دلم :) ❤
خوبی؟چه خبرا؟
آره واقعا.غزل خیلی قشنگیه. :) 🌹

چه خبر فاطمه خانوم؟دلم برات خیلی تنگ شده.نوشته های وبلاگت رو می خونم ولی بازم دلتنگیم رفع نمی شه.نمی دونم چرا.
فاطمه
۲۵ فروردين ۹۹ , ۰۸:۵۹

سلااام امیلییییییی

خوفی؟

سال نو مبااااااااارک

کلیی کلیی ارزو برات دارم.. سلامتی و شادیو اینااا

گوشی خریدم.فردا انشالله میرسه دستم.. دیگ محو نمیشمو با خیال راحت احوالتو میپرسمو وبتو میخووووونم

پاسخ :

سلااااااام فاطمه ی عزیزم :) ❤
خوبم.تو چطورررررری؟؟؟چه خبر؟؟؟دلم برات تنگ شدههههههه. ❤
سال نوی تو هم مبارک عزیزم. ❤🌹🌿💐
منم کلی آرزوی خیلی خوب برات دارم.ان شاء الله همیشه شاد و موفق و سلامت باشیییییی عزیز دلم. :) ❤
هورااااا.فاطمه بالاخره در دسترس می باشد.گوشی نو مبارک. 😌 :) منتظرم که کلی باهات حرف بزنم و درد و دل کنم.این چند ماه که نبودی به اندازه ی چند سال برات حرف دارم. :)) 😂
شاسوسا ..
۲۵ فروردين ۹۹ , ۱۶:۱۵

عجب معلم جذابی🤓

 

 

ایدی تلگرامت رو میدی؟!

من تلگرامو نصب کردم

پاسخ :

:)) 😂


بالاخره تلگرام رو نصب کردییییی.هورااااااا. :) 😌
باشه حتما.الان برات می فرستمش. :)
نباتِ خدا
۲۵ فروردين ۹۹ , ۲۰:۲۰

عالیهههههه😊❤️

پاسخ :

پس حله. :)) 😂
فاطمه م_
۲۵ فروردين ۹۹ , ۲۳:۱۶

قربون شما امیلی جان😍

سلامتی

درگیر بساط قرنطینه :))

تو خوبی؟

پاسخ :

فدای شما فاطمه ی مهربون. ❤
خدا رو شکر که خوبی عزیزم. :)
قرنطینه.هعی. :|
منم خوبم.یک عدد در خانه مانده به علت قرنطینه می باشم. 😂 :))
زهرا
۲۶ فروردين ۹۹ , ۰۱:۲۳

چه شعر قشنگی 😍

چه معلم باحالی 😁

پاسخ :

دقیقا.نمی دونم چرا شعرش این قدر به دل می شینه. :)

Yes! :))  😂
فاطمه
۲۶ فروردين ۹۹ , ۲۳:۴۹

قررباانتت😍😘

منم خیلی دلم میخواد باهات حرف بزنم.. 😭

 

پاسخ :

بوس به پس کله ات عزیزم. 😘 ❤  :))
وای منم.خیلی خوشحالم که برگشتی. :) ❤
فاطمه
۲۷ فروردين ۹۹ , ۲۱:۰۱

امیلی جان من از خوندن وبلاگت واقعا لذت میبرم

😍

آیدیتو به منم بددههه

پاسخ :

ذوق کرده و در افق محو می شود! :))  😂  😍
باشه.حتما.برات می فرستمش عزیزم. ❤  :)
سایه
۳۱ فروردين ۹۹ , ۱۶:۳۳

سلام امیلی خانوم گل😍😍

شعر از جنابِ سعدیه☺

ادامه ی همون شعر معروف 《ای ساربان آهسته ران، کآرام جانم می رود/وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود》 :)❣

 

پاسخ :

سلام سایه ی عزیز دل :) ❤
بسیاز یبا. :)
واقعا؟ادامه ی این شعره؟؟؟عجب.نمی دونستم.بسیااااار زیبا. :) 😍
دنیا غلامی
۲۰ ارديبهشت ۹۹ , ۱۳:۰۴

درود دعوتی گلم

پاسخ :

سلام دنیا جان
حتما. :) 🌹
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
مرا آن جا که علف ها می رویند به خاک بسپارید
جایی که بید های مجنون مویه می کنند
باشد که شاخه هایشان سایه ساری بگسترانند
از برگ های سبز گونه گون بر من.
آنگاه که سر بر خاک نهاده ام
فرمان آرام علف ها را خواهم شنید که آهواره زمزمه می کنند:
((بخواب،ای عزیز،بخواب و بیارام.))
.........


(بندیکت والت ویلکازی)

Designed By Erfan Powered by Bayan