Green willow

تکالیف یا مینی سریال؟مسئله این است!

بی خیال تکالیف.فردا می نویسیشون حالا و بعدش هم عصر می فرستیشون برای استاد.دلت میاد این مینی سریالی که بالاخره پیداش کردی رو نبینی و به جاش بشینی پاورپوینت "مبانی نمونه برداری آلاینده های هوا" اونم چی ، قسمت مربوط به امواج الکترومغناطیسی رو درست کنی؟هنوز وقت هست بابا.ولی نه!نمی شه که.عصر کلاسه برای همین باید صبح بفرستمشون تا استاد بتونه تا عصر ببینتشون.باید همین الان بنویسمشون.ولی نه.بهتره اول قسمت سوم از این مینی سریال رو ببینم و بعدش برم سراغ تکالیف.من که به هر حال تا صبح بیدارم که.ولی نه ممکنه خوابم ببره.می دونی که تاثیری که درس و مشق (چک کردم دیدم اول نوشته بودم مقش!!! :)) 😂 خوب شد متن پست رو یک بار بازخوانی کردم. 😂 ) بر خواب زود هنگام داره ، خود خستگی نداره.شاید خوابت برد.اصلا اینا به کنار.مگه نمی خوای پاورپوینتت پر محتوایی باشه و فقط یه پاور معمولی نباشه؟ولی مگه می شه از این سریال گذشت؟یه جورایی برام نوستالژیه.وقتی بچه بودم یه بار دیدمش. (می شه چند سال قبل.حدود ده سال قبل.)

تا این که 6 ماه قبل یادم اومد که چه سریال قشنگی بود و چه قدر این سریال رو دوست داشتم و سعی کردم با سرچ توی اینترنت پیداش کنم و هرچی می گشتم پیدا نمی شد تا این که بالاخره دیشب در کمال ناامیدی (در ناامیدی بسی امید است.بلهههه! 😌 ) پیداش کردم و برق شادی و اشک شوق در چشمانم موج زد.ولی تکالیف چی؟وقت نمی شه بنویسمشون ها!مینی سریاله یه کم ابهام داره.یعنی ابهام داشت.همون ده سال پیش که برای اولین بار دیدمش ابهام داشت.یعنی الان که دارم دوباره می بینمش ابهامش برام بر طرف می شه؟نمی دونم هنوز 8 و نیم قسمتش مونده!برم ببینمش پس تا بفهمم.ولی نهههههه.تکالیفم چی می شن.نمی شه که.اول باید اونا رو بنویسم.(و این بحث درونی من تا صبح ادامه پیدا خواهد کرد در حالی که نه فیلم دیدم و نه تکلیف نوشتم. :| )

 

پ.ن1:امروز مامانم می گفت کاش زودتر ازتون امتحان بگیرن و این ترمتون زود تموم می شد.پرسیدم چرا؟گفت چون می خوام ببینم با این آموزش های مجازی و جزوه نداشتن ها و درس نخوندن ها این ترم رو قبول می شی یا نه! :|

 

پ.ن2:این شخصیت دختر اصلی فیلم چرا این قدر خونسرده؟!!!بستنش به صندلی و جلوی روش دارن کفش های موسوم به کفش هایی اگه بپوشیشون بالا و پایین می پری رو با آتیش داغ می کنن (خب ، معلوم شد چرا این کفش ها به این نام مشهورند! :| ) تا بعدش بپوشوننش ولی اون خونسرد نشسته و اول نگاه می کنه تا ببینه چه کار می کنن و چی می گن! :|

 

پ.ن3:اسم مینی سریالش "The 10th kingdom" یا به فارسی به نام "دهمین پادشاه دیوانه" ترجمه شده و "ده" قسمت داره که هر قسمت حدودا  "40"  دقیقه است.وقتی مینی سریالش رو پیدا کردم کلی ذووووق کردم. :)

 

 

سین دال
۲۷ خرداد ۹۹ , ۲۱:۴۱

منم پر طول امتحانات در حال تماشای ۱۰۰ هستم. نمیشه هم ولش کرد اخه! باز مینی سریال زود تموم میشه

خواستم بگم اینجانب کاملا همدرم 

پاسخ :

100 قسمت؟خدا صبرت بده. 😂 من اصلا حوصله ی سریال های بلند و طولانی رو ندارم. :)) ولی فیلم های سینمایی و مینی سریال ها رو بَسی دوست می دارم. :)
پس همدردیم. 😉 :)
سین دال
۲۸ خرداد ۹۹ , ۰۰:۰۲

اسم سریال صده =)

ولی تعداد قسمت هاش... بزار حساب کنم، هفت فصل تقریبی بگیم هر فصل ۱۵ قسمت که رند بشه میشه میشه ۱۰۵ قسمت ^_^

من الان فصل پنجم البته. خیلی بدجنسن اینقدر جذاب میسازن آدم نمیتونه ادامه نده دیدنش رو :(

 

 

پاسخ :

از 100 قسمت بیشتر شد! :))
واقعا.اصلا به فکر نیستن که ما هم هِی می خوایم ادامه اش رو ببینیم که چی می شه. :|
صدف علی نیا
۰۵ تیر ۹۹ , ۱۹:۱۷

چه اسم هیجان انگیزی داره؛ باید ببینمش.

پاسخ :

از اون مینی سریال های فانتزیه.یعنی به جز قسمت دو سه قسمت اول که یه مقداریشون مربوط به دنیای واقعیه بقیه اش فقط مربوط به یه دنیای تخیلیه.بر مبنای یه کتاب به همین اسمه.سرزمین دهم یا همون دهمین سرزمین.
علیــ ـرضا
۰۶ تیر ۹۹ , ۲۲:۰۹

عه شمام اهل سریالید

اون چیزی که من میبینم

حسن سلیقه ای عالی دارین .

پاسخ :

من اهل مینی سریالم.سریال زیاد نمی بینم چون طولانی هستن.
تشکر از شما.مگه شما هم مینی سریال سرزمین دهم رو دیدید؟
شمیم
۰۷ تیر ۹۹ , ۰۹:۰۰

وای دقیقا منم برای کارهای دانشگاه دقیقه نودیم🤦‍♀️😅

هر بار هم که به خودم قول میدم این عادت دقیقه نود بودن رو اصلاح کنم نمیشه خدایی😁 

همیشه با این حرف که حالا وقت هست  یهو میبینم رسیدم به اخرین روزِ تحویل کار😅

پاسخ :

ما همه این طوری هستیم. 😂 فقط هنوز نفهمیدم چرا. 😅 :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
مرا آن جا که علف ها می رویند به خاک بسپارید
جایی که بید های مجنون مویه می کنند
باشد که شاخه هایشان سایه ساری بگسترانند
از برگ های سبز گونه گون بر من.
آنگاه که سر بر خاک نهاده ام
فرمان آرام علف ها را خواهم شنید که آهواره زمزمه می کنند:
((بخواب،ای عزیز،بخواب و بیارام.))
.........


(بندیکت والت ویلکازی)

Designed By Erfan Powered by Bayan