Green willow

بیدار!

هنوز بیدارم. :|

ساعت 3:18 صبحه. :|

داره شُر شُر و با شدت بارون می باره. :) 😌

دلم می خواد الان یه دوچرخه داشتم و سوارش می شدم و در حالی که توی خیابون ها بارون می باره با دوچرخه ام کل شهر رو بگردم.

خیالات خیلی شیرینن ، نه؟ :| 😌

نباتِ خدا
۱۱ فروردين ۹۹ , ۰۳:۳۲

لابد دلت میخواست موهاتم باز میبودن و زیر بارون میرقصیدن😁🤩

پاسخ :

آرهههههه.دقیقا. :)
ولی خب موهام رو کوتاه کردم.زیر بارون نمی رقصن و فقط تاب می خورن. :) 😍
نباتِ خدا
۱۱ فروردين ۹۹ , ۰۳:۳۸

ای جان، منم پایتم🤩❤️

پاسخ :

:) ❤ 😘 🌹
زهرا
۱۱ فروردين ۹۹ , ۲۳:۰۶

چقد جذاب ...

آره واقعا خیالات خیلی خوبن خیلی 

من بیشتر تو عالم خیالات و رویا سیر میکنم تا تو دنیای واقعی 😁

پاسخ :

:)
همین طوره. ^_^
وای منم. :)
//][//-/ ..
۱۲ فروردين ۹۹ , ۰۸:۱۶

دیشب این پستت را خواندم. یاد افتادنم از روی بایسکل در هوای بارانی افتادم. با خودم فکر کردم بایسکل‌سواری در هوای بارانی خطرناک است. امروز که بیرون بودم و باران گرفت یادت افتادم. بعد امشب اتفاقی باز گذرم به وبلاگت افتاد :) 

راستی، من عقیده دارم برای خوابیدن نباید تلاش کرد. هرقدر بیشتر تلاش کنی بیشتر عصبانی میشی و سخت‌تر میخوابی. اگر خوابت نمی‌برد از تخت بیرون شو و کاری انجام بده تا خوابت بیاید :) 

پاسخ :

آره خب.خطرناک که خیلی هست. :)
آخی.حتما خیلی دردت اومده.
بله.درست می گی.جدیدا شب ها تا صبح بیدارم.صبح ها هم تا ظهر و بعضی اوقات تا عصر خوابم.خوابم به هم ریخته.اصلا به کارهای روزانه ام نمی رسم.حالا امروز فقط سه ساعت خوابیدم تا بلکه خوابم درست بشه ولی الان خیلی خوابم میاد. :))
چوی زینب دمدمی :)
۱۵ فروردين ۹۹ , ۱۵:۰۴

خیالاتن که زندگی روشیرین کردن...

وگرنه که این زندگی لطفی نداره.

قدم زدن زیربارون وااااای*___*ازوقتی یادم میادتابارون میومدمیپریدم میرفتم توحیاط.چندشب پیشم نصفه شب بارون اومد.همه خواب بودن.منم توی تاریکی بلندشدم رفتم توحیاط😂هم ترسناک بودهم قشنگ هم سردِ سردِ سرد...😂

پاسخ :

چی بگم! :))
قدم زدن زیر بارون. *_* لطفش به همین سرد بودن و ترسناک بودنشه. :) 😂
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
مرا آن جا که علف ها می رویند به خاک بسپارید
جایی که بید های مجنون مویه می کنند
باشد که شاخه هایشان سایه ساری بگسترانند
از برگ های سبز گونه گون بر من.
آنگاه که سر بر خاک نهاده ام
فرمان آرام علف ها را خواهم شنید که آهواره زمزمه می کنند:
((بخواب،ای عزیز،بخواب و بیارام.))
.........


(بندیکت والت ویلکازی)

Designed By Erfan Powered by Bayan