Green willow

약과! :)

سلام

این قرنطینه باعث شده که حرف های کمتری برای گفتن باشه.ولی خب باز هم در این بین اتفاقات جالبی پیدا می شه که آدم در روزانه نویسی هایش ثبت کنه.

دیروز بالاخره آخرین امتحان که بیوشیمی بود ، برگذار شد.سوال ها رو خیلی ریز داده بود ولی به هر حال این چیزی از خوشحالی آزاد شدن رو کم نمی کنه. D: حداقل تا 15 روز (قبل از شروع ترم جدید و انتخاب واحد.) بیکارم که این هم صرف اسباب کشی می شه.

درسته.اسباب کشی!داریم اسباب کشی می کنیم و از این خونه می ریم.اولین چیزی که پرسیدم این بود که درختای خونه ی جدید چی هستن و مامان گفت که یه انگور و یه انجیر داره.همیشه دلم می خواست که یه انجیر توی خونه ای که زندگی می کنم باشه. :) دارم بالاخره به آرزوم می رسم.همیشه حیاط ، درختا و گلای یه خونه برام مهم تر از داخل خونه بوده و هست. D:

این شیرینی کره ای رو ببینید.اسمش یاکوا (약과) و یا گواجول (과줄) هست.

 

 

این شیرینی رو توی فیلم هاشون دیدم.دنبالش گشتم ولی هنوز پیداش نکردم.دیروز توی فروشگاه یه بیسکوییت دیدم که شکلش یه شبیه این بود.با کلی ذوق که یه کم شبیه این شیرینیه خریدمش و آوردم خونه.اینا بودن:

 

 

شکلشون یه کم شبیه همون شیرینی کره ای هست.یه نکته ی خوب دیگه هم که دارن اینه که بوی زعفرون می دن. 😌

اون لواشکا هم که مشاهده می کنید ، همراه با همون بیسکوییت ها خریدم.چون مزه ی ترش رو بیشتر از شیرین دوست دارم و اون بیسکوییت ها هم بیشترشون رو خانواده ی گرامی می خورن ، لواشک هم خریدم که سر من بی کلاه نمونه.

گفته بودم عکاسی خیلی دوست دارم؟نگفته بودم؟حالا می گم. 😂 برای همین یه پیج اینستا زدم که عکسایی که می گیرم رو بذارم اون جا.این هم آیدیشه:

photography_just_dream

خلاصه این که این جا در خدمتم اگه خواستید عکس های غیر حرفه ای و با گوشی موبایل که می گیرم رو ببینید. :)

 

بارون و کاپ کیک!

دلم می خواد که یه نفر با یه کار کوچیک خوشحالم کنه.حتی مثلا با تولد گرفتن و خریدن یه دونه از این کاپ کیکا که خیلی کوچیکن و یه دونه شمع کوچولو.حالا شمع هم نه.یه کبریت بذاره روی کاپ کیک و روشنش کنه و بعد من یه آرزو بکنم و کبریت رو فوت کنم.بعدش بارون شدیدا شروع کنه به باریدن و بریم زیر یه درخت.بعدش ببینیم کاپ کیکه خیس شده و نمی شه خوردش و بذاریمش یه گوشه تا خشک بشه برای پرنده ها و مورچه ها. D:

مدیونین اگه فکر کنین که این چند وقت فیلم کره ای زیاد دیدم. :/

نمک گیر فیلم کره ای شدم رفت! :/

 

مرا آن جا که علف ها می رویند به خاک بسپارید
جایی که بید های مجنون مویه می کنند
باشد که شاخه هایشان سایه ساری بگسترانند
از برگ های سبز گونه گون بر من.
آنگاه که سر بر خاک نهاده ام
فرمان آرام علف ها را خواهم شنید که آهواره زمزمه می کنند:
((بخواب،ای عزیز،بخواب و بیارام.))
.........


(بندیکت والت ویلکازی)

Designed By Erfan Powered by Bayan